وجیهه در تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۰۹ نوشته :
سلام دایی جونم الان اگه بودی 52 سال و 10 ماه و 10روزتون بود,خیلی دلم میخواست دیده بودمتون و باهاتون حرف میزدم,واسم یه معمایید,هم شما هم دایی مهدی,همش ازتون از مامانبزرگ سوال میپرسم که بفهمم چه شخصیتی بودید چطوری روزاتونو شب میکردین و شباتونو روز که به قول شهید حججی خدا عاشقتون شد و خوب خریدتون,میدونم که از دلم خبر دارین که چی تو دلم میگذره,اینم خبر دارین که گاهی لغزش و گناه منو از خواسته و آرزوم دور میکنه ,کمکم کنید دستمو بگیرین,میگن شهید تا 70 نفر ازبستگانشو شفاعت میکنه به شرط با تقوا بودن خود افراد,کمکم کنید از این کاروان هفتاد نفره جا نمونم,دستمو بگیرید ناجی من باشید تو این دنیا که همش دام گناه پهنه,دایی جونم برات از زندگیم بگم
زمان زیادی نیست که خدا یه همسر نسیبم کرده که از سلاله ی ساداته اینم بگم که واسم مث روز روشنه که اونو هم خدا خریدارش میشه خلاصه اینکه زندگیم باهاش شیرینه آرومه و پراز معنویت و پاکی,راستش زیاد برام راحت نبوده و نیست ولی از شهید حججی خواستم که همسر منم عاقبتش ختم به شهادت بشه حیفه مقام شهید نسیبش نشه چون خیلی پاک زندگی میکنه,هیچ کسو از خودش نمیرنجونه,حرمت فوقالعاده زیادی برای پدرمادرش قائله به خصوص مادرش,نماز و عبادات دیگش همیشه سروقت خودش رعایت میشه,یه جمله ی خوبی بهم یاد داده که: تو زندگیت از آدما طلب داشته باشی بهتر از اینه که بدهکار باشی,دلم نمیخواد ازش جا بمونم اون بپره و من بمونم ودرگیر روزمرگیم بشم,خیلی چیزا ازش یاد گرفتم,کمکم کن جا نمونم,امیدی به این دنیای لعنتی نیست ...یاعلی96/12/9