نظرسنجی |
تا چه حد با کنگره شهدای شهرستان نجف آباد آشنا هستید؟ ؟ |
آمار سایت |
تعداد شهدای ثبت شده : 2485
تعداد اخبار ثبت شده : 45
تعداد افراد آنلاین : 23
کل بازدیدها : 4625177
بازدید های امروز : 51
بازدید های دیروز : 2971
|
|
|
|
شهید احمد احمدی |
|
|
زندگینامه بسیجی شهید احمد محمدی
شهید مخلص و بیریا، احمد احمدی دوم تیرماه 1344 در نهضتآباد دیده به جهان گشود. در خانوادههای مذهبی و متدین با اصول و عقاید اسلام آشنا شد. پس از سپری کردن دورۀ کودکی برای طلب علم و ادب قدم به دبستان گذاشت. تحصیلاتش را تا مقطع ابتدایی در نهضتآباد با موفقیت به پایان رسانید و پس از آن در کارخانۀ ریسندگی و بافندگی مشغول به کار شد. ایشان برای غنی کردن اوقات بیکاری در کارهای کشاورزی و دامداری به یاری پدرش میشتافت. با پا گذاشتن به سن تکلیف سجادهای بهسوی تجلیگاه عشق و ایمان پهن میکرد و با اقامۀ نماز اول وقت روحش را در عرش کبریایی پرواز میداد. در تاریکی و سکوت شب با خدای خود راز و نیاز میکرد. برای آموزش قرآن و یادگیری نکتهها و پندهای قرآنی به کلاس میرفت و با صوتی زیبا قرآن را تلاوت میکرد. به ائمۀ اطهار ارادت خاصی داشت و لحظات زندگی را با یاد آنان سپری میکرد. با عطوفت، مهربانی و خوش اخلاقی از خود در میان مردم، ردپایی از مهر و محبت به جا میگذاشت. میکوشید تا عصبانیت در چهرهاش نمایان نشود. همواره با گل خنده صورتش را زیبا میکرد. دستان یاری طلبِ مردم را محکم میگرفت و به آنان کمک میکرد. با عشق و علاقه دوشادوش مردم، وارد جنبشهای ضد استبدادی حکومت پهلوی شد. برای دفاع از ازرشهای اسلام و قرآن از جان خود مایه میگذاشت. برای پیروی از دستورات امام و عمل به فرمایشات ایشان در راهپیماییها و تظاهراتها شرکت میکرد. امام را همانند پدرش عزیز و بزرگوار میدانست. پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی امیدی شد بر دلهای خسته و شکستۀ مردم با شهامت. این پیروزی شکستی بود ذلتآور برای دشمنان ایران؛ به همین علت درصدد تدارک جنگی نابرابر برآمدند. ملت غیور ایران با وجود دلاور مردانی چون احمد احمدی وارد عرصۀ نبرد شدند، سپس به خدمت سپاه دیواندره درآمد و با سِمت تک تیرانداز آمادۀ دفاع از ذره ذرۀ خاک وطنش شد. ایشان در کارزار عشق و امید رشادتها و دلیریها خلق کرد و حماسهها آفرید و برای حفظ آرمانها و ارزشهای ناب کشورش از هیچ تلاشی دست بردار نبود. سرانجام در دیواندره حین درگیری با ضد انقلاب در نوزدهم مهرماه 1361 براثر اصابت گلوله به سینه و سر به ملکوت اعلی پیوست. پیکر پاک و مطهرش در آغوس لالههای خفته در نهضتآباد آرام گرفت.
خاطره: شما خدا را دارید
وقتی که میخواست به جبهه برود، برادرش سرباز بود. پدرش از او خواست بماند تا برادرش بیاید؛ چرا که کشاورزی مردم دستش بود و نیاز به کمک داشت.
اما احمد در جواب پدر گفت: «باید یروم، شما نیز نگران نباشبد، خدا را دارید، از او کمک بخواهید.»
به نقل از مادر شهید
خاطره: شهیدان زندهاند
پیوسته به دوستانش سفارش میکرد که به جبهه بروید، خودش هم با علاقه میرفت. میگفت: «شهیدان همیشه زندهاند.»
به نقل از مادر شهید
|
|
|