درباره ما | ارتباط با ما | نقشه سایت        
 
  1. بیانیه در قبال هتک حرمت به شهدای مدافع حرم [۱۴۰۱/۰۵/۲۳ ساعت ۱۲]
  2. اینستاگرام کنگره سرداران و 2500شهید نجف آباد [۱۴۰۰/۰۵/۲۰ ساعت ۱۰]
  3. کانال ایتا کنگره سرداران و 2500شهید نجف آباد [۱۴۰۰/۰۵/۲۰ ساعت ۱۰]
  4. کانال تلگرام کنگره سرداران و 2500شهید نجف آباد [۱۴۰۰/۰۵/۲۰ ساعت ۰۹]
  5. ارتباط با واتساپ کنگره سرداران و 2500شهید شهرستان نجف آباد [۱۴۰۰/۰۵/۲۰ ساعت ۰۹]
 
آخرین اخبار
 



نظرسنجی
تا چه حد با کنگره شهدای شهرستان نجف آباد آشنا هستید؟ ؟
1 : بسیار زیاد (1533 رای)
25 % 
2 : زیاد (997 رای)
16 % 
3 : متوسط (1021 رای)
17 % 
4 : کم (926 رای)
15 % 
5 : بسیار کم (1566 رای)
26 % 

معرفی سایت به دوستان

پیوندها
 
سایت مقام معظم رهبری

آمار سایت
تعداد شهدای ثبت شده : 2485
تعداد اخبار ثبت شده : 45
تعداد افراد آنلاین : 7
کل بازدیدها : 4179716
بازدید های امروز : 1004
بازدید های دیروز : 1717

پشت شیشه تنهایی

پشت شیشۀ تنهایی

زندگی سردار شهید نادعلی خاکی به روایت همسرش مرضیه خاکی

نوشته مرضیه پورمحمدی

چاپ اول: 1391

قطع: رقعی، 88 صفحه، مصور

نشر: ستارگان درخشان

نمایی از یک زندگی

در 24/10/1330 چشم به دنیا گشود. دنیایی که برایش پر بود از فراز و نشیب. روزهای کودکی‌اش را به کار کردن و مکتب رفتن می‌گذراند و تا پاسی از شب درس می‌خواند. همدم تنهایی‌هایش قرآن بود و کلام او نیایش. اخلاقش برگرفته از اخلاق بزرگ‌مردان بود و جهد او رسیدن به اوج. در مهرماه1350 برای خدمت سربازی عازم جزیرۀ کیش شد و پس از آن برای گذراندن چرخ زندگی مشترکش به استخدام ذوب آهن در آمد. علاوه بر مسئولیت‌هایش به برگزاری کلاس‌های عقیدتی و نظامی برای نیروها، اقدام کرد. با آغاز جنگ تحمیلی انتظار او برای رفتن به جبهه‌ها آغاز شد. با اتمام وظایفش در آموزش دادن بسیجیان، بالاخره این انتظار بسر آمد. در بسیاری از عملیات‌ها با مسئولیت فرمانده گروهان پیاده شرکت کرد. در عملیات رمضان، به عنوان جانشین گردان پیاده در تیپ8 نجف اشرف شرکت کرد. از شهرت گریزان بود و با گمنامی مأنوس. دلاور بود و شجاع و مؤمن. از تاریکی شب استفاده می‌کرد و زیر باران گلوله‌های دشمن به نماز می‌ایستاد و مثل ابر بهاری اشک می‌ریخت. به نماز جماعت اهمیت وافر می‌داد و پیوسته این مهم را به دوستان و هم‌رزمان یادآور می‌شد. خلوص در چهره‌اش بال و پر گشوده بودو در اعمالش جلوه‌گری می‌کرد. در شب 21رمضان61 در پی مأموریتی حساس که برای شکستن خط به گردان وی محوّل شده بود، در منطقۀ پاسگاه زید، بر اثر برخورد با مین به شهادت رسید و در 27 رمضان به همراه 56 تن از همرزمان مخلصش که با هم به شهادت رسیده بودند، تشییع و در گلستان شهدای نجف‌آباد، آرمیدند.

از پنجرۀ کتاب

توی نگاهش ترحم موج می‌زد. پرسیدم: «چه خبر شده؟ اتفاقی افتاده؟ چرا این طوری به بچه‌ها نگاه می‌کنین؟!» گفت: «میگن نادعلی زخمی شده!» نمی توانست درست حرف بزند؛ یعنی سیل اشکی که چشم‌هایش را پر کرده بود، امانش نمی داد. وقتی گریۀ مادرم را دیدم، در دلم آشوبی بپا شد. دست بچه‌ها را گرفتم و رفتیم بنیاد شهید. پرسیدم: «اسامی شهدا و مجروحین را نزدین؟» گفتند: «مجروحین نه؛ ولی اسامی شهدا را زدند؟» نادعلی گفته بود اگر من شهید شدم؛ مثل بعضی از خانواده‌های داغدار توی خیابان گریه و زاری و شیون نکن. نگاهم به دنبال ردیف اسم‌ها، مرتب بالا و پایین می‌پرید، تا اینکه روی اسم نادعلی ماسید و انگار که سکته کرده باشد همان جا ماند. صورت غرق در خنده‌اش توی ذهنم جان گرفت و نگاهم روی اسمش پنهان شد. یک دفعه تمام غم‌های دنیا توی دلم جمع شد و آرزوهایم هوار شدند روی سرم...    ص79 و 80

نمای معرف

کتاب «پشت شیشۀ تنهایی» بیانگر خاطرات زنی است که عشق و درد را با هم تجربه کرده و در انتهایی که ابتدای جاودانگی و حماسۀ شیرزنان پهنۀ پهناور کشورمان است، مهر ایثار و استقامت زد. خانم مرضیه خاکی در سال 1352 با پسر عمویش نادعلی خاکی پیمان ازدواج بست. از نظر او تجربۀ نُه سال زندگی مشترکش، ارزشی به اندازۀ یک عمر دارد. ازدواج او را از تنهایی رها ساخت و با هجران یار دوباره به سراغش آمد؛ اما یاد و خاطرۀ شهید همواره در ذهن او زنده و پا برجاست. این کتاب بازگو کنندۀ گوشه‌ای از زندگی پر فراز و نشیب این زوج است.

 

 



© در جهت ترویج فرهنگ دفاع مقدس و شهادت هر گونه کپی برداری از محتوای سایت (با ذکر منبع) بلامانع است . طراحی و برنامه نویسی توسط طراحی و توسعه وب سایت صبا