وصیتنامه شهید پاسدار رضا عزیزی:
هرگز نمیخواستم در بستر بیماری و مرگ عادی از دنیا بروم،چرا که برای سرباز امام زمان(عج) ان شاء ا... مردن به مرگ طبیعی زشت و قبیح است. باور کنید بعد از شهادت دوستان و برادران شهیدم از خودم خجالت میکشیدم که زنده باشم و گناه کنم به همین خاطر عزم این راه را کردم و شهادت دوستان عزیزم این شوق الهی را در من بیشتر کرد. ان شاء ا... خداوند به این حقیر عنایت فرموده تا در راهش کشته نشوم و جان ناقابلم را به درگاهش قربانی کنم.
چون شهادت را به جان میخواستم زین جهت خود را بدان آراستم
زندگینامه پاسدار شهید رضا عزیزی:
در بیست و پنجمین روز از گرمترین ماه سال، در سال 1343 رضا در علویجه دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در پل سیمان شهر ری سپری کرد. علاوه بر تحصیل، در تأمین مخارج زندگی به پدر کمک میکرد. هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب در فعالیتهای مذهبی، فرهنگی و اجتماعی حضوری فعال داشت. پخش اعلامیه و نوشتن شعار روی دیوارهای شهر جزئی از برنامههایش قبل از انقلاب بود. شرکت فعال و مؤثر در انجمنهای اسلامی، کلاسهای مذهبی و برپایی نمایشگاه عکس شهدای انقلاب بخشی از فعالیتهایش بعد از انقلاب بود. بعد از تشکیل بسیج با عضویت در این مغازه فعالیتهای فرهنگیاش را از این طریق ادامه داد در برگزاری انتخابات، مبارزه با گروههای محارب و افشای آنها فعال بود. برپایی دعای توسل در کوی منصوریه شهر ری به پیشنهاد و با همت این شهید بزرگوار پایهریزی شد و تا هم اکنون هم ادامه دارد. قسمتی از وقت پربرکت خود را به شرکت در کلاس های عقیدتی، همچنین کلاس های اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی اختصاص داده بود و با این کار هر چه بیشتر روح خود را صیقل میداد. در خرداد سال 1361 پس از اخذ مدرک دیپلم اقتصاد از دبیرستان شهید مظلوم شهر ری بلافاصله در واحد گزینش امور تربیتی آموزش و پرورش پادگان امام حسین(ع) در واحد تخریب به سپاه شهر ری منتقل شد. بعد از شهادت شهدای مظلوم بهشتی، باهنر، رجایی و چند تن از دوستانش در غمی بزرگ فرو رفت. طی نامهای به یکی از مسئولان لشکر حضرت رسولالله(ص) در جبهه نوشت: «تو را به خدا کاری کنید من به لشکر شما منتقل شوم؛ زیرا این روزها از کسل کنندهترین روزهای زندگی من است.» چون چند ماهی را با کمک گرفتن از بیتالمال برای تخصص یافتن در مین یابی صرف کرده بود، اصرار داشت از همین تخصص خود در جبهه استفاده کند. بالاخره هم به آرزوی دیرینهاش رسید و در لشکر حضرت رسول (ص) در پادگان دوکوهه مشغول به خدمت شد و بعد از مدتی به گردان انصار رسولالله، گروهان شهادت منتقل شد.
از این شهید بزرگوار جملاتی زیبا به یادگار مانده است. در نامهای خطاب به یکی از دوستانش نوشته بود که شهیدان چون گل میشکفند و زمین و زمان را از عطر روحنواز خویش پرمیکنند و با در خون غلطیدن حیاتی جاودانه را آغاز میکنند. شهادت انتخاب مرگ آزادانه است، شهادت گذشتی از عزیزترین، عزیزها یعنی جان است. در عملیات والفجر1 در روز 24 فروردین ماه سال 1362 بود که بر اثر اصابت ترکش مجروح شد؛ ولی باز هم از پای ننشست، تا اینکه دو روز بعد، در تپه دیدهبانی 211 کله قندی در حوالی پاسگاه شرهانی بر اثر ترکش مجدد و موج انفجار خمپارۀ دشمن همانطور که خود گفته بود، با انتخابی آزاد به درجۀ رفیع شهادت رسید. مدفن این شهید بزرگوار در تهران است.
«روحش شاد و راهش پر رهرو»
عنوان خاطره: سفارش
چند سفارش شهید رضا عزیزی پس از شهادتش به خانواده و برادران دینیاش:
پس از اینکه شهادت از جانب خدا نصیبم گشت، راهم را دنبال کنید و در خدمت انقلاب اسلامی و ولایت فقیه باشید و در جهاد با شیاطین خارجی و شیاطین بزرگ نفس بکوشید. سعی کنید کتب ارزندۀ شهید دستغیب، شهید مطهری و در راس آنها امام خمینی(ره) را حتما بخوانید تا از راه مستقیم الهی و خط امام نلغزید. در ضمن هرگاه خواستید گریه کنید، بر مصیبت کبیر امام حسین(ع) و اصحاب وفادارش گریه کنید؛ چون هیچ مصیبتی در طول تاریخ به آن بزرگی به وقوع نپیوسته و به نقل از امام حمینی(ره): «ما هرچه داریم از امام حسین(ع) داریم.»
در شهادتم به جای خرما، نقل و شیرینی پخش کنید و برایم تبلیغ نکنید تا رضایت خداوند بیشتر جلب شود.
برگرفته از وصیتنامه شهید
عنوان خاطره: فعال بود
بسیار پرتحرک و فعال بود، هم درس میخواند هم کار میکرد. علاوه بر این در فعالیتهای مذهبی و اجتماعی چه قبل و چه بعد از انقلاب شرکت میکرد.
از جمله فعالیتهای ایشان قبل از انقلاب، عضویت و فعالیت در انجمنهای اسلامی و شرکت در کلاسهای مذهبی، شرکت در تظاهرات و پخش اعلامیه و نوشتن شعار بر دیوارهای شهر بود. همچنین برای روشنگری بیشتر با برخی انتشارات شهر قم در ارتباط بود و نشریات اسلامی را دریافت و پخش میکرد.
اما بعد از انقلاب نیز از پای ننشست و حضوری فعال داشت. ایشان از همان اوایل تشکیل بسیج، وارد این ارگان شد و در بسیج ناحیۀ5 تهران به فعالیتهای فرهنگی خود ادامه داد. همچنین در مبارزه با گروهکهای محارب و افشای آنها نقش موثری داشت و در جهت بصیرت بیشتر جامعه کلاسهای درس اخلاق را تشکیل میداد و مراسم دعای توسل در کوی منصوریۀ شهر ری را پایهگذاری کرد. علاوه بر این انجمن اسلامی دبیرستان شهید مظلوم را به کمک مربیان تربیتی خود بنیانگذاری کرد و به کتابخانه آن سامان بخشید و همچنین در نمایشگاه عکس شهدا در یکی از دانشگاههای کشور سهم عمدهای داشت و توانست به خوبی در زمینههای فرهنگی و تبلیغی آن فعالیت کند.
برگرفته از زندگینامه شهید
|